ذکر ابوالقاسم نصرآبادی رحمة الله علیه

متن مرتبط با «خطبه» در سایت ذکر ابوالقاسم نصرآبادی رحمة الله علیه نوشته شده است

خطبه نود و چهار

  • پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۴۶ ق.ظ علی اصغر شمیمی وصف پیامبر  از خطبه ‏هاى آن حضرت علیه السّلام است (در وصف پیغمبر اکرم خداوند متعال حضرت رسول را به پیغمبرى فرستاد هنگامى که مردم (از راه حقّ) گمراه شده (در کار خویش) سرگردان بودند و در راه فتنه و فساد از روى خبط و اشتباه قدم مى ‏نهادند، هواها و آرزوها (ى بیجا) ایشان را دستگیر کرده و کبر و نخوت آنان را به اشتباه کارى وا داشته و جهل و نادانى آنها را سکک سر و نفهم نموده بود در حالتى که پریشان حال و در کار خویش مضطرب و نگران و مبتلى به نادانى بودند، پس حضرت مصطفى صلّى اللّه علیه و آله در نصیحت (ایشان) کوشش فرمود و گذشت در راه راست و بسوى حکمت و دانش و پند نیکو (آنها را) دعوت نمود (تا از بدبختى رهائى یافته سعادت دنیا و آخرت را بدست آوردند. ۰۳/۰۱/۲۳ ۰ ۰ علی اصغر شمیمی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خطبه نود و سه

  • در فضل رسول اکرم از خطبه ‏هاى آن حضرت علیه السّلام است (که بعضى از اوصاف خداوند را یاد آورى نموده‏  و انبیاء و اولیاء را ستوده و در آخر مردم را پند و اندرز داده): برتر از هر چیز خداوندى است که همّتهاى بلند او را درک نکرده و زیرکی هاى هوشمندان باو نمى‏ رسند (بکنه حقیقت ذاتش پى نبرند، زیرا بحدّى محدود نیست که بتوان او را درک نمود) اوّلى است که پایانى براى او نیست تا به نهایت رسد (مبدا اشیاء است، نه اوّلى که او را آخر باشد) و نه آخرى است او را که تمام شود (مرجع اشیاء است، نه آخرى که او را اوّلى باشد، زیرا اوّل و آخر بودن و غایت و نهایت از لوازم جسم است و او سبحانه از آن مبرّى است. قسمتى از این خطبه در باره پیغمبران (و پیغمبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السّلام) است: خداوند پیغمبران را در برترین امانتگاه (صلب پدران) امانت نهاد، و در بهترین جایگاه (رحم مادران) قرار داد، و آنان را از صلب هاى نیکو به رحمهاى پاک و پاکیزه انتقال داد (پدر و مادر پیغمبران از حضرت آدم علیه السّلام تا خاتم النّبیّین صلّى اللّه علیه و آله خدا پرست بوده بشرک و کفر آلوده نگشته در زنا شوئى بر خلاف شرع و دستور الهىّ رفتار ننمودند) هر گاه یکى از ایشان از دنیا مى‏ رفت دیگرى بعد از او براى نشر دین خدا بجاى او قیام مى‏ نمود (بتبلیغ احکام الهىّ مشغول مى ‏گشت) تا اینکه منصب نبوّت و پیغمبرى از جانب خداوند سبحان بحضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله رسید، پس آن حضرت را از نیکوترین معدنها (صلب هاى پیغمبران پیش) رویانید، و در عزیزترین اصلها (رحمها) غرس نمود (و آن بزرگوار را) از شجره‏اى (نسل حضرت ابراهیم علیه السّلام) که پیغمبرانش را از آن آشکار نمود و امین‏ هاى (بر وحى) خود را از آن برگزید (بوجود آورد) خاندان او بهترین خان, ...ادامه مطلب

  • خطبه نود و دو

  • جمعه, ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۷:۲۶ ق.ظ علی اصغر شمیمی خبر از فتنه    از خطبه ‏هاى آن حضرت علیه السّلام است (که پس از خاتمه جنگ نهروان فرموده و از خطبه ‏هاى مشهوره آن بزرگوار مى ‏باشد که در آن فضائل و مناقب خود را شرح داده و براى جهّال و غافلین مقام و منزلت خویش را بیان کرده تا بدستور او رفتار نموده امر و فرمانش را پیروى نمایند، و بعد از آن از فتنه و فساد بنى امیّه و سختی هایى که در زمان سلطنت و پادشاهى هر یک از آنها بمردم وارد شده و انقراض دولت آنان خبر داده): پس از حمد و ثناى الهىّ و درود بر پیغمبر اکرم، اى مردم من چشم فتنه و فساد را کور کردم (با طلحه و زبیر و پیروانشان در جنگ جمل و با معاویه و لشگرش در جنگ صفّین و با خوارج در نهروان جنگیده نگذاشتم فسادشان عالم گیر گردد) و غیر از من کسى بر (دفع) آن فتنه و فساد جرأت نداشت، پس از آنکه تاریکى آن موج زده و سختى آن رو به افزونى نهاده بود (همه جا را فتنه فرا گرفته هیچکس نمى ‏دانست چه باید کرد، زیرا اهل اسلام حکم جنگیدن با اهل قبله را از آن پیش ندانسته جرأت بر آن نداشتند، چنانکه ابن عمر و سعد ابن مالک و ابو موسى و مانند ایشان از آن حضرت کناره کرده گفتند: از این فتنه‏ اى که در میان مسلمانان واقع شده اجتناب و دورى سزاوار است) پس (چون بهمه چیز دانا هستم احکام و مسائل دین خود را) از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید، و (بحکم عقل و نقل جرأت نیست کسی را جز علىّ ابن ابى طالب و ائمّه طاهرین علیهم السّلام که در بالاى منبر بگوید: فاسألونی قبل أن تفقدونى یعنى بپرسید از من پیش از آنکه مرا نیابید. زیرا پرسشها بیشمار و گوناگون است، بعضى راجع بمعقول و برخى مربوط بمنقول و دسته‏اى در باب عالم شهود و پاره‏اى در باره عالم غیب و همچنین راجع به گذ, ...ادامه مطلب

  • خطبه نود و یک

  • پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۲، ۰۹:۳۱ ق.ظ علی اصغر شمیمی پس از کشته شدن عثمان از سخنان آن حضرت علیه السّلام است هنگام بیعت کردن مردم با آن بزرگوار (روز جمعه بیست و پنجم ذى الحجّة سال سى و پنج از هجرت) پس از کشته شدن عثمان: دست از من برداشته دیگرى را بطلبید (و او را امیر و خلیفه گردانید، چون بعد از رحلت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خلفایى که بنا حقّ روى کار آمدند سنّت و سیره او را تغییر داده بیت المال را از روى عدل و درستى میان رعیّت قسمت نکردند، بلکه به دلخواه هر کارى خواستند انجام و عرب را بر عجم و قوىّ را بر ضعیف ترجیح دادند و عثمان اقارب و خویشاوندش را از بنى امیّه بر سائر مردم برترى داد و سالهاى دراز بهمین منوال رفتار شد و مردم سنّت و سیره رسول اکرم را از یاد بردند، اکنون که آمده بودند با امام علیه السّلام بیعت نمایند منظورشان آن بود که آن حضرت هم به رویّه سه خلیفه پیش از خود رفتار کند، پس آن بزرگوار براى اتمام حجّت و اینکه بدانند او بر خلاف سنّت‏ و سیره پیغمبر اکرم کارى انجام ندهد و آنها نقض بیعت خواهند نمود، این سخنان را فرمود، بنا بر این درست نیست که گفته شود: اگر آن حضرت از جانب رسول خدا بخلافت نصب گردید و در حقیقت امامت و امارت از آن او و قیام بآن برایش واجب بود، چگونه استعفاء مى ‏نمود. چون امام علیه السّلام مى ‏دانست که بالأخره ایشان دست از عهد و پیمان برداشته و با او همراه نخواهند بود، از اینرو مى ‏فرماید:) ما بکارى اقدام مى‏ نماییم که آنرا روها و رنگهاى گوناگون است (به مشکلاتى بر خواهیم خورد «از قبیل جنگ با ناکثین یعنى طلحه و زبیر و سائر اصحاب جمل که پیمان خود را شکستند، و با قاسطین یعنى معاویه و لشگر شام که به آن حضرت یاغى شدند، و با مارقین یعنى خوارج نهروان که کافر , ...ادامه مطلب

  • خطبه نود

  • پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۲، ۰۹:۳۰ ق.ظ علی اصغر شمیمی   از خطبه ‏هاى آن حضرت علیه السّلام است معروف به خطبة الأشباح (و وجه تسمیه آن باین اسم آنست که اشباح بمعنى اشخاص است و در این خطبه اصناف ملائکه و مخلوقات شگفت آور و چگونگى آفرینش آنها بیان می شود) و آن از خطبه ‏هاى جلیل و بزرگ است (امام علیه السّلام این خطبه را براى آن بیان فرمود که) شخصى از آن بزرگوار درخواست نمود که خدا را به قسمی برای او وصف نماید که گویا او را آشکار مى ‏بیند، پس حضرت از آن درخواست (و اعتقاد او بجائز دانستن وصف خداوند متعال بصفات اجسام) خشمناک گردید.مسعدة ابن صدقه از حضرت امام صادق جعفر ابن محمّد علیهما السّلام روایت کرده آن بزرگوار فرمود: امیر المؤمنین علیه السّلام در کوفه بالاى منبر این خطبه را بیان نمود، براى آنکه مردى نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین براى ما پروردگار ما را چنان وصف کن که دوستى و معرفت ما در باره او زیاد گردد، امام علیه السّلام (از این پرسش جاهلانه) بخشم آمد و فریاد کرد که مردم همگى به نماز حاضر شوند، پس مردم اجتماع کردند بطوریکه مسجد پر از جمعیّت شد و حضرت بالاى منبر تشریف برد در حالت غضب که رنگ مبارکش تغییر یافته بود و خداوند سبحان را حمد و سپاسگزارى نمود و درود بر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرستاد، آنگاه فرمود: سپاس خدائى را سزا است که منع عطاء و نبخشیدن، مال و مکنتش را نمى ‏افزاید، وجود و بخشش، ثروت و دولتش را نمى ‏کاهد، زیرا (آنچه عطاء فرماید مى ‏آفریند، نه مانند عطاء و بخشیدن بندگان از جمع آمده ‏ها اخراج نماید، لذا امام علیه السّلام مى ‏فرماید:) مال هر عطاء کننده‏اى غیر از خداى تعالى کم گردیده و هر منع کننده از عطایى سواى حقّ تعالى نکوهش شده است (زیرا منع از عطا, ...ادامه مطلب

  • خطبه هشتاد و نه

  • شنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ علی اصغر شمیمی در بیان صفات خداوندى  از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است  (در ذکر پاره از صفات حقّ تعالى و پند دادن بمردم براى بر داشتن توشه سفر آخرت): سپاس خداوندى را سزاست که بدون دیده شدن بچشم (بوسیله عقول و آثار و صنائع) شناخته شده است (زیرا ممکن را بچشم مى ‏توان دید و واجب را که محدود بحدّى نیست نمى ‏توان) و بدون فکر و اندیشه ایجاد کننده (عوالم) است (زیرا فکر و اندیشه در نا معلوم بکار آید و جهل و نادانى بر ذات واجب محال است، پس چیزى بر او نا معلوم نیست که براى دانستن آن اندیشه بکار آرد) خداوندى که باقى و برقرار است و همیشه بوده زمانیکه آسمان داراى برجها و منازل و حجابهاى داراى درهاى بزرگ (کرات معلّقه در جوّ که بوسیله قوّه جاذبه و دافعه مجذوب یکدیگر نمى‏شوند) نبوده و نه شب تاریک و نه دریاى آرام و نه کوه داراى راههاى گشاده (درّه‏ هاى بزرگ واقع بین دو کوه) و نه راه فراخ داراى اعوجاج و کجى (که بهر طرف راه دارد) و نه زمین گسترده شده و نه مخلوق داراى توانائى و توانگرى وجود داشته او است آفریننده و اختراع کننده خلائق بى سابقه و مانند (یا از عدم و نیستى بوجود و هستى آورنده) و (پس از فناء و نابودى آنها) وارث ایشان و باقى و برقرار، او است معبود خلائق و روزى دهنده آنها، خورشید و ماه در طلب رضاى او (بر طبق اراده و حکمتش) سیر میکنند و هر تازه ‏اى را کهنه و هر دورى را نزدیک مى‏گردانند (با سیر آنها مدّت عمر هر چیز بسر آمده زائل و نابود گردد) (3) روزى خلائق را قسمت کرده و آثار و کردار و عدد نفسها و خیانت چشمها (از روى پنهانى یا برمز و اشاره نگاه کردن) و آنچه در سینه‏هاى آنان پنهان است (فکر و اندیشه مى ‏نمایند) و جاى استقرار و محلّ آنها را در, ...ادامه مطلب

  • خطبه هشتاد و هشت

  • مردم پیش از بعثت از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (که در آن از بعثت پیغمبر اکرم و زمان جاهلیّت بحث و بآن مردم را موعظه فرموده) خداوند متعال پیغمبر اکرم را به رسالت مبعوث گردانید در زمانی که هیچیک از انبیاء باقى نمانده، و به خواب رفتن فرق مختلفه مردم در تاریکى نادانى و گمراهى طولانى گشته بود (زیرا از زمان آدم تا بعثت حضرت عیسى از جانب حقّ تعالى پیغمبران براى هدایت خلق پى در پى انگیخته مى‏ شدند، و از زمان حضرت عیسى تا بعثت حضرت مصطفى که پانصد سال طول کشید پیغمبرى مبعوث نشد) و فتنه ‏ها در سر تا سر دنیا بر پا گردیده کارها در هم و بر هم گشته آتش جنگها افروخته و نور و روشنائى دنیا پنهان شده (زیرا پیغمبرى نبود که مردم علوم و معارف الهىّ را که چراغ و روشنائى هدایت و رستگارى است از او اخذ نمایند، و) نادرستی هاى آن آشکار گردیده،  برگش زرد گشته، و (مردم) از ثمره آن بهره و سودى نمى‏ برند و آبش فرو رفته و خشک شده (درخت علم و هدایت را خزان گرفته مردم در راه سعادت و رستگارى قدم نمى‏گذاشتند و خیر و نیکوئى باقى نمانده بود) نشانه‏هاى هدایت و رستگارى محو و نابود و پرچم هاى هلاکت و بدبختى آشکار شده‏  (راهنمایان راه حقّ و درستى از میان رفته و پیشروان راه ضلالت و گمراهى بر سر کار بودند) پس دنیا با منظره بدى به اهلش نگریسته و به خواهان خود رو ترش کرده بود (که بهر گونه سختى مبتلى و آنى آسایش نداشتند) ثمره ‏اش فساد و تباهکارى و طعامش گوشت مردار بود (زندگى اهل آن زمان پر از فساد و خوراک بیشتر عربها از بسیارى پریشانى گوشت مردار بود، یا آنکه از راه غارتگرى و دزدى از مال یکدیگر اعاشه مى ‏کردند که کم از گوشت مردار نبود) شعارش خوف و ترس و رویّه‏اش شمشیر بود (اهل آن زمان همواره مضطرب و نگران, ...ادامه مطلب

  • خطبه هشتاد و هفت

  • در بیان هلاکت مردم  از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (که در آن مردم را بجهت اختلاف در دین و اعتماد بر آراء و عقائد باطله و پیروى نکردن از پیغمبر و امام سرزنش مى ‏فرماید): پس از اداى حمد و سپاس خداى تعالى و درود بر خاتم انبیاء (بدانید رسم دنیا بر این بوده که) خداوند سبحان گردنکشان روزگار را هرگز نابود ننموده مگر پس از مهلت دادن و خوشگذرانی و شکستگی استخوان هیچیک از امّتها (ى پیغمبران) را اصلاح نکرده مگر پس از تنگی و رنج (در زندگی، پس شما هم به ستمگرى ستمکاران شکیبا بوده منتظر روزی باشید که خدا دست ظلم و تعدّى آنها را کوتاه نماید) و سختیهایی که بآن رو آوردید (شما را دریافت) و کارهاى بزرگ و گرفتاریهایی که از آن پشت گردانیدید (رهائى یافتید) عبرت است (تا شما را آگاه گرداند که خداوند هیچ قومى را در سختى نگذارد و عاقبت، ستمکاران را از پاى در آورد و هر مصیبت و بلائى را زوالى است)  و (لیکن) هر دلدارى خردمند نیست (تا حقائق را بفهمد) و هر گوش دارى شنوا نیست (تا حقّ را بشنود) و هر چشمدارى بینا نیست (تا از دیدن پیشآمدهاى روزگار عبرت گیرد، و معلوم است براى درک حقائق دلهاى هشیار و گوشهاى شنوا و چشم هاى بینا لازم است، نه این دلها و گوشها و چشمها که حیوانات هم آنرا دارند) پس شگفتا و چگونه به شگفت نیایم از خطاء و اشتباه کارى این فرقه‏ هاى گوناگون که دلیلهاى ایشان در دینشان با یکدیگر اختلاف دارد (و در هر امرى اعتماد بر دلیلهاى خود دارند و) از سنّت پیغمبرى پیروى نکرده به کردار وصیّى اقتداء نمی ‏نمایند (اگر پیروى مى‏ کردند اختلاف در دینشان نبوده از عذاب الهىّ مى‏ رهیدند) و ایمان بغیب (خدا و روز رستخیز) نمى‏ آورند و از زشتى (حرام و شبهه) خوددارى نمى‏نمایند (پس اگر بنا دیده گرویده و, ...ادامه مطلب

  • خطبه هشتاد و شش

  • موعظه یاران از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (که در آن صفات کسیکه خداوند او را بسیار دوست دارد و شخصى که او را دشمن دارد بیان و مردم را به متابعت و پیروى أئمّه «علیهم السّلام» ترغیب فرموده):  قسمت أول خطبه (1) بندگان خدا، دوستترین بندگان نزد خدا (که نظر مرحمت حقّ تعالى شامل حال او است) بنده ‏اى است که خداوند او را بر تسلّط بنفس خویش کمک و یارى کرده است (عقل او را تقویت نموده تا از شهوات و خواهشهاى نفس پیروى ننماید) پس (آن بنده) حزن و اندوه را شعار خود قرار داد (براى تحصیل رضاء و خوشنودى حقّ اندیشه نمود تا موجبات آنرا بدست آرد) و خوف و ترس (از عذاب الهىّ) را روّیه خویشتن گردانید (و هیچ گاه بر خلاف دستورات خدا و رسول رفتار ننموده) پس چراغ هدایت (علوم و معارف الهىّ) در دل او روشن شد، و (با آن) از تاریکى نادانى و گمراهى رهائى یافته براه راست قدم نهاد، و سفره) ضیافت را براى روزى که بآن وارد می شود آماده ساخت (عبادت و بندگى نمود که پس از مرگ تهى دست نباشد) و دور را بر خود نزدیک کرد (مرگ را که بى ‏خبران دور مى ‏پندارند پیش روى خویش قرار داد و هرگز از آن غافل نبود و باکى نداشت که مرگ او را در بستر بیمارى دریابد، یا او بر مرگ وارد شده در راه خدا کشته گردد) و سختى (مرگ و قبر و هول و وحشت روز رستخیز) را (بوسیله توشه طاعت و بندگى) آسان گردانید (و در خلقت آسمان و زمین و آنچه در آن است) (2) فکر و اندیشه نمود، پس بینا شد (به مبدأ و معاد، چنانکه در قرآن کریم س 41 ى 53 مى‏ فرماید: سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ یعنى زود باشد که بمردم بنمایانیم آیات و نشانه‏هاى خود را در اطراف جهان و در نفوس خودشان تا آنکه براى آنها آشک, ...ادامه مطلب

  • خطبه هشتاد و پنج

  • پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۴۵ ق.ظ علی اصغر شمیمی از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السّلام است (در بیان بعضى از صفات حقّ تعالى و پند دادن بمردم و ترغیب آنان به عبادت و بندگى)قسمت اول : خداوند متعال دانا به نهانیها است و آگاه از اندیشه‏ها (ى در دلها) بهر چیز احاطه دارد (بکلّى و جزئى اشیاء تسلّط دارد) و بر هر چیز غلبه و توانائى دارد، پس باید عمل کننده از شما بعمل بپردازد (خوشنودى خدا و رسول را بدست آورد) در روزهایى که مهلت دارد پیش‏ از آنکه مرگ بزودى او را دریابد و در وقتى که فرصت بدست او است پیش از آنکه (بهول و وحشت قبر و قیامت) دچار گردد و در زمانیکه راه نفس کشیدن او باز است پیش از آنکه بند آید (بمیرد) و باید براى آسایش خود و استوارى قدمش کار نیکو انجام دهد (فرمان خدا و رسول را ببرد تا روز رستخیز آسوده بوده پایش بر صراط نلغزد) و باید از سراى کوچ کردن خود (دنیا) براى جایگاه همیشگى (آخرت) توشه بردارد (که توشه آنجا را جز از این سرا نبرند)بندگان خدا از خدا بترسید در آنچه در کتاب خود (قرآن) محافظت و رعایت آنرا بشما امر فرموده (در قرآن تدبّر و تأمّل کنید) و در آنچه از حقوق خویش نزد شما ودیعه و امانت نهاده (از اوامر و نواهى او پیروى نمائید) زیرا خداوند سبحان شما را بیهوده نیافریده و مهمل و بیکار رها نکرده و شما را در نادانى و کورى (گمراهى) وا نگذاشته است، اعمال شما را معلوم نموده (راه خیر و شرّ و طاعت و معصیت را بشما نشان داده) و به کردار (نیک و بد و کوچک و بزرگ و نهان و آشکار) شما دانا است و مدّت عمر و زندگى شما را معیّن کرده و بر شما کتاب (قرآن کریم) را برهان بر هر چیزى فرستاده است (اوامر و نواهى خویش را در آن بیان فرموده) و روزگارى پیغمبرش را در میان شما زنده نگاه‏داشته تا آنکه دین خو, ...ادامه مطلب

  • خطبه هشتاد و چهار

  • پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۳۹ ق.ظ علی اصغر شمیمی در توحید و موعظهقسمت أول خطبه گواهى مى ‏دهم معبودى بسزا نیست جز خدا، یگانه‏ ایست که شریک ندارد، اوّل است که پیش از او چیزى نبوده (ازلى و مبدا هر موجودى است) و آخر است که براى او حدّ و انتهائى نیست (ابدى و منتهى الیه همه موجودات است) وهمها به هیچ یک از صفات او نمى‏رسند (درک نمى‏ کنند، زیرا او را صفت زائده بر ذات نیست تا وهم آنرا دریافته وصف نماید) و دلها (عقلها) او را به کیفیّت و چگونگى تصدیق نمى‏ نمایند (زیرا او را کیفیّتى نیست تا عقل آنرا بیان‏ کند) و تجزیه و تبعیض براى او روا نیست (زیرا جزء و ترکیب شایسته ممکن است) و چشمها و دلها باو احاطه ندارد (زیرا محدود بحدّى نیست تا چشم او را ببیند و عقل حقیقتش را درک نماید.قسمت دوم از این خطبه (در پند و اندرز بمردم) است بندگان خدا از موعظه‏ هاى سودمند پند پذیرید و از علامت هاى درخشنده و آشکار (آیات قرآن که خیر و شرّ و پیش آمدهایی که بر اثر معصیت و نافرمانى بر امم سابقه وارد شده بیان کرده) عبرت گیرید، و از هر گونه انذار (عذابهاى الهىّ) که (در قرآن و سنّت) وارد شده (از گناه) دورى کنید و از یاد آورى و پندها (ى پند دهندگان) بهره ‏مند گردید، گویا چنگالهاى مرگ (مانند چنگال درندگان) بشما در آویخته است (اجل بشما نزدیکست) و علاقه و دلبستگى به آرزو و از شما جدا گردیده و کارهاى سخت رسوا کننده (جان دادن و با دست تهى از این عالم بیرون شدن و در قبر که جایگاه‏ وحشت و ترس است سکنى نمودن و مانند اینها) و سوق دادن بجایی (قیامت) که وارد شدنى است (همه خلایق به آنجا وارد خواهند گشت) شما را فرا گرفته است و (در این راه) با هر کسى یک راننده و یک گواهى دهنده‏اى است: راننده‏اى (مرگ) که او را به محشر می راند , ...ادامه مطلب

  • خطبه هشتاد و یک

  • در صفت دنیا از سخنان آن حضرت علیه السّلام است در صفت دنیا:  چگونه وصف کنم سرائى را که اوّل آن رنج و آخر آن نیستى است ، در حلال آن حساب و در حرامش عقاب مى ‏باشد (آنچه از راه حلال بدست آید در قیامت حساب آنرا مى ‏رسند و اگر از راه‏ حرام بیابید در آخرت بعذاب گرفتار مى‏ شوید).کسیکه در آن غنىّ و بى نیاز شد در فتنه و بلاء افتد و کسیکه در آن نیازمند و درویش باشد غمگین است و کسیکه در تحصیل آن کوشید بآن نمى‏ رسد و کسیکه در طلب آن نکوشید دنیا باو رو کند و کسیکه (به عبرت) بآن نگریست دنیا او را بینا و آگاه کرد (تا راه راست را بافته خود را آماده آخرت نمود) و کسیکه به زینت و آرایش آن نگاه کرد ، دنیا او را نابینا گردانید (که گمراه شد)   ۰۱/۱۲/۲۵ ۰ ۰ علی اصغر شمیمی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خطبه هشتاد

  • وارستگى و پارسائى از سخنان آن حضرت علیه السّلام است (در ترغیب مردم بترک دنیا و سپاسگزارى از نعمتها و بخششهاى خداوند متعال اى مردم (از آثار) زهد و دل نبستن بدنیا کم کردن آرزوها و سپاسگزارى از نعمتها (ى حقّ تعالى) و اجتناب و دورى از حرامها است، پس اگر باین سه چیز دست نیافتید (نتوانستید هر سه را انجام دهید دو تاى از آنها را ترک ننمائید، اوّل) حرام بر شکیبائى شما غلبه پیدا نکند (شکیبا باشید و گرد معاصى نگردید) و (دوّم) سپاسگزارى از نعمتهای(حقّ تعالى) را فراموش نکنید (زیرا اگر مخالفت نمودید ، براى عذاب در قیامت)خداوند بوسیله حجّتهاى پیدا و روشن (پیغمبران و دلیل عقل) و کتابهاى (آسمانى که) آشکار و هویدا (در دسترس همه شما است) جاى عذر براى شما باقى نگذاشته.   ۰۱/۱۱/۲۰ ۰ ۰ علی اصغر شمیمی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خطبه هفتاد و نه

  • نکوهش زنان از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که پس از خاتمه جنگ جمل در نکوهش زنها مى ‏فرماید: (گویا توبیخ و سرزنش عائشه و پیروان او نیز منظور باشد) اى مردم ، زنها از ایمان و ارث و خرد کم بهره هستند ، امّا نقصان ایمانشان‏ بجهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن است در روزهاى حیض و جهت نقصان خردشان آن است که (در اسلام) گواهى دو زن بجاى گواهى یک مرد است و از جهت نقصان نصیب و بهره هم ارث آنها نصف ارث مردان مى ‏باشد ، پس از زنهاى بد پرهیز کنید و از خوبانشان بر حذر باشید و در گفتار و کردار پسندیده از آنها پیروى نکنید (پیروى نکردن از آنان در معروف «یعنى گفتار و کردار پسندیده» آنست که اگر آن معروف یکى از واجبات باشد شما آنرا بعنوان معروف بودنش بجا آورید و بنمایانید که اتیان بآن بجهت اطاعت و پیروى از آنها نیست و اگر یکى از مستحبّات باشد بجا نیاورید ، زیرا بجا نیاوردن مستحبّ بعنوان پیروى نکردن از آنان مستحبّ است ، خلاصه در هیچ امرى به گفتار و خواهشهاى آنان اعتناء ننمائید) تا در گفتار و کردار ناشایسته طمع نکنند (و شما را بانجام آن وادار ننمایند). ۰۱/۱۰/۲۲ ۰ ۰ علی اصغر شمیمی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خطبه هفتاد و دو

  • پنجشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۰۰ ق.ظ علی اصغر شمیمی درباره مروان از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که در بصره راجع بمروان ابن حکم فرموده،  گفته‏ اند: چون مروان ابن حکم در جنگ جمل اسیر شد امام حسن و امام حسین «علیهما السّلام» را نزد امیر المؤمنین «علیه السّلام» شفیع قرار داد، پس آن دو بزرگوار در باره او عرض کردند:یا امیر المؤمنین مروان با تو بیعت میکند، حضرت او را رها کرده فرمود: آیا بعد از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد (و پس از آن در جنگ جمل شرکت نمود) مرا به بیعت او حاجت نیست، زیرا دست دادن او براى بیعت مانند دست دادن یهودى است (که بمکر و حیله و پیمان شکنى مشهور است) اگر بدست خود با من بیعت کند هر آینه باد برش مکر و حیله بکار برد (در پنهانى پیمان بشکند و وفاى بعهد ننماید و بیعت خود را چون باد انگاشته رها کند. این جمله را براى پستى مروان فرموده و باز در سرزنش او مى ‏فرماید: آگاه باشید که او را امارت و حکومتى خواهد بود (بسیار کوتاه) چون لیسیدن سگ بینى خود را (مدّت امارت و حکومت مروان تقریبا چهار ماه و ده روز بوده) و او پدر چهار رئیس است (مراد از چهار رئیس فرزندان او بودند که عبد الملک خلیفه شد و عبد العزیز والى مصر و بشر والى عراق و محمّد والى جزیره گردید، و آنها در مکر و حیله و گمراه کردن مردم مانند پدرشان بودند) و زود باشد که مردم از مروان و فرزندان او روز سرخ را (قتل و غارت و انواع سختیها که از ایشان صادر شد) دریابند (و بعضى گفته ‏اند مراد از چهار رئیس که حضرت فرموده چهار پسر عبد الملک ابن مروان، یزید و سلیمان و ولید و هشام، هستند که هر چهار بخلافت رسیدند( ۰۱/۰۳/۱۹ ۰ ۰ علی اصغر شمیمی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها