ذکر ابوالقاسم نصرآبادی رحمة الله علیه

متن مرتبط با «مقام» در سایت ذکر ابوالقاسم نصرآبادی رحمة الله علیه نوشته شده است

باب چهارم ( مقام دوم) معالجه عداوت و دشمنی

  • پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۰:۱۶ ق.ظ علی اصغر شمیمی معالجۀ عداوت و دشمنى و معالجۀ این صفت خبیثه آن است که:اول تأمّل کند در این که دشمنى و عداوت، شجره‌اى است که:به جز اندوه و الم در دنیا ثمرى ندارد.و صفتى است که:غیر از غصّه و غم اثرى نمى‌بخشد.ساغرى است که:به جز زهر جانگزا به کام صاحب خود نریزد.و آتشى است که:به غیر از دود کدورت از آن بر نخیزد،زیرا که عدوّ مسکین همیشه با اندوه و غصه قرین،و پیوسته با رنج و محنت همنشین است.به سبب عداوت خاندانهاى کهن بر باد،و دودمان قدیم از بیخ و بنیاد بر افتاد.و بسا دولتهاى بى‌پایان که به سبب عداوت به نکبت مبدّل،و بسا عزّتها که بنیادش به تیشۀ عداوت سست و مختل گردیده. بلکه آنچه از کتب و تواریخ و سیره‌ها و احوال مردمان،مکرر معلوم شده آن است که: هیچ دولتى به سر نیامد مگر به واسطۀ عداوت و دشمنى. درخت دوستى بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنى بر کن که رنج بى‌شمار آرد و اکثر آن است که:مطلقا از کینه و عداوت،ضررى به آنکه او را دشمن دارند نمى‌رسد.و بعد از آن ملاحظۀ عاقبت آن را در آخرت بنماید که آدمى را به عذاب الیم مى‌رساند.و چون این امور را تأمّل کرد،و متنبه گردید که:عاقل همیشه خود را در حالتى باقى نمى‌دارد که مضرّات آن به او عاید،و دشمن از آن منتفع گردد،پس سعى نماید که با آن شخصى که عداوت و کینه دارد رفتار دوستانه و گفتار مشفقانه به عمل آورد.و با او به مهربانى و شکفتگى ملاقات کند.و در قضاى حوایج او سعى نماید.و در مجامع و محافل،نیکیهاى او را اظهار نماید.بلکه نسبت به او زیاده از دیگران نیکى و احسان کند تا نفس را گوشمالى داده بینى شیطان را بر خاک مالد.و پیوسته چنین رفتار کند تا آثار عداوت از دل او بر طرف شود. و ضد این صفت،«نصیحت»است،که عبارت است از:خ, ...ادامه مطلب

  • باب چهارم (مقام دوم) صفت سیزدهم عداوت و دشمنی

  • سه شنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ علی اصغر شمیمی صفت سیزدهم: عداوت و دشمنى   و آن بر دو قسم است: ز یرا که هر که عداوت کسى را در دل دارد یا آنرا در دل پنهان مى‌کند و انتظار زمان فرصت را مى‌کشد یا علانیه و آشکار در صدد ایذا و اذیت آن شخصى است که او را دشمن دارد و اظهار عداوت او را مى‌کند.   قسم اول را «حقد و کینه»گویند،که عبارت است از: پنهان کردن عداوت شخصى در دل. و قسم دوم را «عداوت» نامند و این ثمرۀ قسم اول است، زیرا که: چون کینه قوّت گرفت و عداوت شدید گردید، خزانۀ دل از محافظت آن عاجز و پرده از روى کار بر مى‌دارد. و قسم اول از ثمرات غضب است، زیرا که: چون آدمى بر دیگرى خشم گیرد و به جهت عجز از انتقام یا مصلحتى دیگر آن وقت اظهار غضب نکند و خشم خود را فرو برد و در دل خود پنهان سازد کینه حاصل مى‌شود.و هر یک از این دو قسم از  صفات مهلکه و اخلاق رذیله است. و از اخبار مستفاد مى‌شود که: مؤمن کینه ور نیست و در غالب اوقات صفات مهلکۀ دیگر نیز از کینه و عداوت متولد مى‌گردد، چون حسد و غیبت و دروغ و بهتان و شماتت و اظهار عیب و دورى و ایذاء و سخریّت و استهزاء و غیر اینها از آفات و اعمال محرمه که دنیا و دین آدمى را فاسد مى‌سازد. و اگر فرض شود که هیچ یک از اینها حاصل نشود همان خود بغض و عداوت او از امراضى است که نفس قدسى را بیمار و همیشه روح از آن متألّم و در آزار است. آدمى را از بساط قرب الهى دور و از مرافقت ساکنان عالم قدس مهجور مى‌گرداند و صاحب خود را منع مى‌کند از آنچه شیوۀ اهل ایمان و شیمۀ اخیار و نیکان است و از بشاشت و شکفتگى و مهربانى و فروتنى و مرافقت و همنشینى نسبت به کسى که کینه او را در دل دارد و خود را از اعانت و قضاء حوائج او باز مى‌دارد و هر یک از اینها درجه‌اى, ...ادامه مطلب

  • باب چهارم (مقام دوم) صفت دوازدهم کج خلقى

  • پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۰۴ ق.ظ علی اصغر شمیمی صفت دوازدهم:کج خلقى و آن نیز نزدیک به غلظت و بدخوئى است و ظاهر آن است که غلظت و درشتى از ثمرات کج خلقى باشد.همچنان که انقباض روى و دلتنگى و بدکلامى نیز از آثار آن است و این صفت از نتایج قوۀ غضبیه است و این از جمله صفاتى است که آدمى را از خالق و خلق دور مى‌کند و از نظر مردم مى‌افکند و طبعها را از او متنفر مى‌کند. و هر کج خلقى اغلب مسخرۀ مردمان و مضحکۀ ایشان مى‌شود و لحظه‌اى از حزن و الم و اندوه و غم خالى نیست. و از این جهت حضرت امام جعفر صادق-علیه السّلام-فرمودند که:«هر که بد خلق است خود را معذب دارد». و بسیار مى‌شود که به واسطۀ کج خلقى ضررهاى عظیم به آدمى مى‌رسد و از نفعهاى بزرگ محروم مى‌شود و عاقبت هم آدمى را به عذاب اخروى مى‌افکند. مروى است که:روزى به حضرت رسول-صلّى اللّه علیه و آله-عرض کردند که: فلان زن روزها روزه مى‌گیرد و شبها را به عبادت به پاى مى‌دارد ولیکن بد خلق است و از کج خلقى به همسایگان خود آزار مى‌رساند.آن حضرت فرمودند:هیچ خیرى در او نیست،و او از اهل جهنم است. و آن حضرت فرمودند که:«بد خلقى بنده را مى‌رساند تا اسفل درک جهنم. و باز آن حضرت فرمودند که:«خدا منع کرده است قبول توبه بد خلق را.عرض کردند که:چرا یا رسول اللّه؟فرمودند:به علت اینکه هر وقت از گناهى توبه کرد در گناهى بدتر مى‌افتد». و فرمودند که:«بد خلقى گناهى است که آمرزیده نمى‌شود.و بعضى از بزرگان گفته‌اند که:«اگر مصاحبت و همنشینى کنم با فاسق فاجر خوش خلقى، دوست‌تر دارم که با عابد کج خلقى بنشینم.   ۰۲/۱۱/۰۵ ۰ ۰ علی اصغر شمیمی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • باب چهارم (مقام دوم) صفت یازدهم شرافت مدارا کردن با مردم

  • شرافت مدارا کردن با مردم و مخفى نماند که:مدارا نیز نزدیک به رفق است.و مدارا عبارت از آن است که:  ناگوارى که از کسى به تو رسد متحمل شوى و به روى خود نیاورى و این از جمله صفاتى است که آدمى را در دنیا و آخرت به مراتب بلند و درجات ارجمند مى‌رساند و اغلب کسانى که در دنیا به مرتبه عظیم رسیدند از این صفت جلیله است. و از این جهت حضرت رسول-صلّى اللّه علیه و آله-فرمودند که:«پروردگار مرا امر کرد که با مردم مدارا کنم،همچنان که امر کرد که واجبات خود را به جاى آورم». از حضرت امام محمد باقر-علیه السّلام-مروى است که:«در تورات نوشته است که: در آن چیزهائى که خداى-تعالى-به موسى-علیه السّلام-فرمود آن بود که فرمود: اى موسى! در باطن خود اسرار مرا پنهان کن و پوشیده دار و در ظاهر خود آشکار کن از جانب من مدارا با دشمنان من و دشمنان خودت. »و حضرت امام جعفر صادق-علیه السّلام-فرمودند که: «طایفه‌اى از مردم مداراى ایشان با مردم کم بود و ایشان را از خانواده قریش انداختند و دور کردند با وجود اینکه از قریش بودند و در حسب و نسب ایشان هیچ عیب و علّتى نبود و طایفه‌اى از غیر قریش با مردم مدارا کردند و خود را به این دودمان رفیع ملحق ساختند.پس فرمودند که: هر که دست خود را از مردم نگاه دارد یک دست از ایشان نگاه داشته است ولى دستهاى بسیار از او باز داشته مى‌شود.   ۰۲/۱۰/۰۷ ۰ ۰ علی اصغر شمیمی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • باب چهارم (مقام دوم) صفت یازدهم غلظت و درشتی در گفتار و کردار

  • صفت یازدهم: غلظت و درشتى در گفتار و کردار و شکى نیست که این صفتى است خبیث و باعث نفرت مردمان از آدمى مى‌گردد و منجر به اختلال امر زندگانى می‌شود. مکن خواجه بر خویشتن کار سخت که بد خوى باشد نگونسار بخت به نرمى ز دشمن توان کند پوست چو با دوست سختى کنى دشمن اوست و از این جهت آفریدگار عالم در مقام مهربانی و ارشاد به پیغمبر خود -صلى الله علیه و آله و سلم-فرمود: « وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ«اگر بدخوى سخت دل باشى مردم از دور و کنار تو متفرق مى‌گردند و از بعضى اخبار مستفاد مى‌شود که غلظت و درشتخوئى باعث سلب ایمان و دخول جند شیطان مى‌گردد. پس بر هر عاقلى واجب است که نهایت احتراز را از آن بکند و هر کارى که می‌خواهد بکند یا هر سخنى که می‌خواهد بگوید اول در آن فکر کند و خود را محافظت نماید که غلظت و بدخوئى از او صادر نشود و فضیلت رفق را به یاد آورد و خود را بر آن بدارد تا ملکه او گردد. و ضد این صفت خبیثه-چنانچه اشاره به آن شد-نرمی و هموارى و رفق در اعمال و اقوال است و آن از صفات مؤمنان و اخلاق نیکان است.از این جهت سید رسل -صلّى اللّه علیه و آله-فرمودند که:«اگر رفق،چیزى مى‌بود که دیده می‌شد می‌دیدى که هیچ مخلوقى از آن نیکوتر نیست. و فرمودند که:«رفق و نرمی را به هیچ جا نگذاردند مگر آنکه زینت داد و از هیچ جا بر نداشتند مگر اینکه آن را معیوب کرد. و نیز فرمودند که:«خدا مهربان و صاحب رفق است و دوست دارد کسى را که چنین باشد.و آنچه با رفق،به آدمی مى‌دهند با عنف و درشتى نمى‌دهند. و باز از آن بزرگوار مروى است که:«رفق و مهربانى مبارک و میمون و درشتى شوم است. و در روایتى دیگر است که:«هر که رفق داشته باشد به هر چه اراده داشته باشد می‌رسد. و نیز از آن حضرت م, ...ادامه مطلب

  • باب چهارم مقام دوم (مطلب دوم)کیفیت سد ابواب خواطر، و رفع وساوس

  • کیفیت سد ابواب خواطر، و رفع وساوس بدان که سد ابواب خواطر و دفع وساوس اگر چه صعب و مشکل ولیکن مرتبه اى است بس عظمى، و موهبتى است بس کبرى.کلید گنج سعادات و مفتاح ابواب مرادات است، زیرا که دل مانند ظرفى است که خالى بودن آن از محالات است.پس لا محاله بعداز آنکه از افکار بى فایده تهى گردید، محل ذکر خدا و نزول چند ملائکه خواهد شد و از دوام یاد خدا انس به او، و از انس، مرتبه شوق به لقاى او و محبت او که اعظم مراتب و «اسناى » مواهب است حاصل، و ابواب معارف از عالم فیض بر دل گشوده مى شود و به آن سبب از ظلمات شکوک و اوهام بیرون مى آید.و در این هنگام، نفس به مرتبه اطمینان و ثبات در عقاید و معارف مى رسد، چنانکه خداى تعالى فرموده که: «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ» رعد، (سوره 13)، آیه 28 «آگاه باش که به سبب یاد خدا دلها به مرتبه اطمینان مى رسند» . ولیکن همچنان که دانستى خلاصى از چنگ خواطر و وساوس، موقوف است بر تخلیه نفس از رذائل صفات، و تحلیه آن به شرایف ملکات و مواظبت بر ذکر خدا.و سر در این، آن است که بعد از تخلیه و تحلیه و دوام ذکر، نفس را صفائى و بهجتى حاصل، و قوه عاقله را تسلط و قوتى پیدا مى شود و بر سایر قوا مستولى و غالب مى گردد.و از کشاکش آنها متاثر نمى شود، بلکه آنها را به مقتضاى مصالح کار مى فرماید.و عنان قوه واهمه و متخیله را ضبط مى نماید، به طورى که آنها را بدون امر و نهى قوه عاقله تصرفى ممکن نمى باشد و خودسرانه به هر وادى که خواهند نمى توانند رفت.و بعد از اینکه این حالت مکرر شد و به مرتبه ملکه رسید این دو قوه را ملکه اطاعت و انقیاد عاقله حاصل مى شود و از هرزه گردى و اضطراب باز مى ایستد و به غیر از خواطر محموده از خزانه غیب در آن خطور نمى کند.و نفس منقاد عاقله مى شود., ...ادامه مطلب

  • باب چهارم مقام دوم (مطلب اول) در بیان دو جنس رذیله و ضد آنها

  •   مقام دوم: در بیان معالجه اخلاق ذمیمه که متعلق است به قوه عاقله   دانستى که: اجناس رذایل متعلقه به آن قوه، دو تا است: یکى، در طرف افراط و دیگرى، در طرف تفریط و در تحت آنها انواعى چند است و ما اول دو , ...ادامه مطلب

  • باب چهارم مقام اول (فصل سوم) عدالت سر منشا کمال و سعادت

  • فصل سوم : عدالت سر منشا کمال و سعادت از آنچه مذکور شد معلوم شد که: نهایت کمال و غایت سعادت، از براى هر شخصى اتصاف اوست به صفت عدالت و میانه روى در جمیع صفات و افعال ظاهره و باطنه، خواه از امورى باشد ک, ...ادامه مطلب

  • باب چهارم مقام اول (فصل اول) در بیان آن چه متعلق است به قوه عامله

  • فصل اول: در بیان آن چه متعلق است به قوه عامله و آن عبارت است که از عدالت و در آن چند فصل است بدان که عدالت، افضل فضایل و اشرف کمالات است، زیرا که دانستى که آن مستلزم جمیع صفات کمالیه است، بلکه عین آنه, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها